شهادت امام علی النقی تسلیت باد

0 0
  • تاریخ : 1403/10/15
  • بازدید : 10
امتیاز 0.00 تعداد رای 0

شهادت امام علی النقی تسلیت باد

.

فرهنگِ وَحیانی شیعی، گسترش یافته بود.
مردمان هر اقلیم، از این چشمهٔ جوشان بهره می‌بردند و توشه برمی‌گرفتند و برای گام گذاردن در فردای روشن آماده می‌شدند.
این فانوس پرتوافشان، از هر سویی دیده می‌شد و دریانوردان دریای موج‌خیز و همیشه‌طوفانی روزگار را در شب‌های دیجور، بی‌پایان و هراس‌انگیز ره‌می‌نمود و درآبگینهٔ «جان»‌شان پرتوهای آرامش و امید به رهایی و دست‌یابی به ساحل را بازمی‌تاباند.
عالمان برجسته و تربیت‌شده و دانش‌آموختگان مکتب امامت،‌ نسل در نسل، شجاعانه، خردمندانه، هوشیارانه و ماهرانه، به دریای موج‌خیز فرومی‌رفتند و بر بلندای موج‌های سرکش فانوس روشنایی‌بخش و راهنما را می‌افروختند و بر می‌افراشتند تا سرنشین‌های زورَق‌های سرگردان و ره‌گم کرده را، راه بنمایند و به ساحل امن و شوکت‌مندِ زندگی فرابرند.
فضل بن شاذان از آن جمله است که گوید:
«من جانشین گروهی از عالمان و آگاهان بزرگم که از پیش رفته‌اند، مانند: محمد بن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و ....
پنجاه سال در شبستان شب‌شکن و پرتوافشان ایشان در کار دانش‌اندوزی و تجربت‌آموزی به‌سر بردم. 
چون هشام بن حکم دنیا را بدرود گفت، جانشین او بر منبر پاسخ‌گویی به شبهه‌پراکنان، یونس بن عبدالرحمن بود و چون او چشم از جهان فرو بست، برافرازندهٔ رایَت دانشِ وَحیانی، سکّاک بود و اکنون من به جای سکّاک قد افراشته و به رویارویی با شبهه‌افکنان برخاسته‌ام»
این پویه، روز به روز چشم‌اندازهای زیباتر و چشم‌نوازتری را فراروی پویه‌شناسانِ ناب‌اندیش می‌نمایاند و افق‌های روشن‌تری را می‌گشود و مردمان را به تماشا و درس‌آموزی و راه از بی‌راهه شناسی، فرا می‌خیزاند. 
بسیاری از جان‌‌شیفته‌ها، از این رصدگاه‌ها به کانون خیزش راه یافتند و مشعل‌افروز شدند. 
در دوره امام هادی ع شعله‌های کانون امامت، بیش از پیش زبانه می‌کشید و به سینه‌های تاریک و ظِلام‌گرفته روشنایی می‌افشاند و به جان‌های سرد و گرفتار در زَمهَریر استخوان‌سوز، گرما می‌بخشید تا جایی که حکومت‌گران ستم‌پیشه را سخت نگران کرده بود و می‌دیدند چگونه آن همه تلاش‌ها، سخت‌گیری‌ها، آزار و اذیّت‌ها و شکنجه‌های دهشت‌بار توحیدیان، آب در غربال پیمودن بوده است و امام در دل‌ها جای می‌گیرد و آنان، با آن همه بوق و کرنا،‌ هزینه، خرید سرشناسان، به‌کارگیری عالمان دین‌فروش، تفرقه‌افکنی‌ها، شبهه‌افکنی‌ها و فرقه‌سازی ره به جایی نمی‌برند و روز به روز مطرودتر می‌شوند و در نگاه‌ها و چهره‌ها جز خشم و کینه نسبت به آنان دیده نمی‌شود. 
این دگرگونی گسل و گسست‌آفرین را، دستگاه خلافت با گزارش‌های پیاپی که به مرکز می‌رسید: از گرایش‌های مردم به امام هادی در گستره قلمرو اسلامی، به روشنی دریافت.
از جمله گزارش‌‌ها، گزارش امام جماعت حرمین است که به متوکل می‌نویسد: اگر تو را به مکّه و مدینه حاجتی است و بنا داری که این دو شهر، در قلمرو حکومت‌‌ات بمانند علی بن محمد را از این دیار بیرون ببر که بیش‌تر مردمان این ناحیه را پیرو خود ساخته است.
و حاکم مدینه نیز گزارشی با این مضمون به متوکل می‌نویسد و خطر ماندن علی بن محمد را در مدینه به وی گوشرد می‌کند.
تا این که متوکل دست به کار می‌شود و امام را به سامرا کوچ می‌دهد و در پادگان نظامی، آن بزرگوار را اسکان می‌دهد تا زیر نظر دستگاه خلافت باشد و همه تلاش‌های امام زیر نظر رصدگران حکومتی قرار بگیرد و با این تدبیر و سیاست، پیوند حضرت با بزرگان شیعه را، در سراسر قلمرو اسلامی، از هم بگسلاند و این کانون شعله‌افروز به سردی و خاموشی گراید.
امّا زهی خیال باطل. دستگاه عریض و طویل عباسی با همه جاسوس‌های تیزنگر و نفوذگران حیله‌گر نتوانست ره به جایی ببرد و طرفی ببندد و بر بنیانی که امام افراشته بود و سازمانی که روز به روز دامنهٔ آن‌را می‌گستراند و بر استواری آن می‌افزود و با تلاش خردمندانه، گسست‌‌‌ناپذیرش می‌ساخت چیره شود و بر بنای سترگ آن خدشه‌ای وارد سازد؛‌ تا ناگزیر شد با همه پیامدهای بنیان‌برافکن و از هم فروپاشاننده‌ای که به روشنی آن‌ها را درک می‌کرد، داغ بر دل‌ها بنهد و شرنگ مرگ را بر کام‌ها بچشاند و شیعیان آن امام همام را در آتش فراق بیفکند تا بتواند چند صباحی پایه‌های حکومت نکبت‌آلود عباسی را برافراشته نگه دارد که این‌سان نشد. درّنده‌خویان عباسی، به جان هم افتادند، همدیگر را دَریدند و خلافت عباسیان را از هم فروپاشاندند.

برفراز بادا و باشکوه،
هدایت‌گری‌های هادی آل محمّد ‌ص


 

منبع:
امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

نظر دهید

گزارش